خوشنویسی و نقاشی

طرح درس ومقالات آموشی ، علمی و آثارهنری......

خوشنویسی و نقاشی | پيروزي خدا

فرامرز شاهی
خوشنویسی و نقاشی طرح درس ومقالات آموشی ، علمی و آثارهنری......

پيروزي خدا

مردي صبح زود از خواب بيدار شد تا نمازش را در مسجد بخواند . لباسش  را پوشيد و راهي شد .در راه مسجد زمين خورد و لباس هايش كثيف شد. او بلند شد و به خانه باز گشت .لباس هايش را عوض كرد و دوباره راهي مسجد شد .

باز دوباره در همان جا زمين خورد.بار ديگر به خانه برگشت و يك بار ديگر لباس هايش را عوض كرد.و راهي مسجد شد.

در راه مسجد با مردي كه چراغ در دست داشت برخورد كرد.و نامش را پرسيد . مرد پاسخ داد من شما را ديدم كه در راه مسجد دوبار زمين افتاديد به همين خاطر چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن كنم.

مرد تشكر كرد و با هم راهي مسجد شدند .همين كه به در مسجد رسيدند مرداز كسي كه چراغ آورده بود خواست تا با او به مسجد بيايد اما او از داخل شدن به مسجد خوداري كرد.از او پرسيد: چرا با او به مسجد نمي آيد؟؟.

مرد چراغ به دست پاسخ داد من شيطان هستم .مرد اول جا خورد شيطان گفت :من شما را در راه مسجد ديدم و اين من بودم كه دوبار باعث زمين خوردن  شما شدم ...........

بار اول كه زمين خورديد و به خانه برگشتيد تا لباس هاي خود را تمييز كنيد خداوند همه ي گناهان شما را بخشيد ...

بار دوم كه باز هم بر زمين افتاديد و به خانه باز گشتيد خداوند همه ي گناهان خانواده ات را بخشيد .

من ترسيدم كه اگر يك بار ديگر برزمين بيفتيد و باز هم به مسجد باز گرديد آنگاه خداوند تمام گناهان افراد دهكده تان را ببخشد .

بنابر اين من كمك كردم تا شما سالم به مسجد برسيد...........


برچسب‌ها: پيروزي خدا

تاريخ : سه شنبه یکم فروردین ۱۳۹۱ | 1:24 | نویسنده : فرامرز شاهی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.