|
|
|
انسان موجودی آزاد و مختار آفریده شده است . این آزادی و اختیار ، مقوم و اساس شخصیت هر انسانی است و به دلیل آزادی و اختیار مسئولیت و تکلیف نیز دارد و بر اساس همین ویژگی است که انسان می تواند تربیت و دارای شخصیت اخلاقی شود . اخلاقی شدن در واقع عالی ترین سطح تربیت است . انسان برای کمال با قدرت اراده و توانمندی اختیار و گزینش گری می تواند فرآیندتحول سامانه روانی خود را مدیریت نماید و همچنین وضعیت محیطی خود را تغییر دهد و حتی در مقابل آن مقاومت نماید . اهمیت اختیار و آزادی انسان به حدی است که براساس آن می تواند استعداد های عالی خود را به فعلیت برساند . تعلیم و تربیت با استبداد ، تحمیل اندیشه و عقاید ، صلب فرصت اظهار نظر و نقد و پیروی توأم با تهدید ، سازگاری ندارد . در عوض رشد خلاقیت ، تقویت مهارت جستجوگری و رشد قدرت انتقاد با روح تربیت سازگاری دارد که در این صورت باید فرد را دارای حق انتخاب بدانیم . در این دیدگاه ، ارزشیابی ، فرایند ی بیرونی و تحمیلی نیست که آثاری چون ترس ، اضطراب ، پیروی بی چون و چرا و رفتارهای غیر اخلاقی را به همراه داشته باشد . بلکه فرآیندی است که باید از بیرون با درون منتقل شود و در واقع توسط خود فرد صورت گیرد . آزادی فکر واندیشه یکی از عوامل بروز خلاقیت ها ابتکار هاست . تردیدی نیست که نظام ارزشیابی که محدودیت هایی را در تفکر و اندیشه به وجود آورد ، مانع بروز خلاقیت ها خواهد شد. آنچه در تربیت مهم و اساسی است این نگاه همه جانبه به آدمی است .در طول تاریخ توجه خاص به یک جنبه از حیات آدمی و یک سونگری مانند تأکید بر پرورش بعد جسمانی یا بعد اخلاقی یا بعد اجتماعی و مانند اینها با شکست روبرو شده است و انسان مطلوبی را پرورش نداده است ، زیرا به فربه شدن نامتناسب آدمی و خروج جنبه های مهم دیگر از عرصه زندگی انجامیده است . آنچه در جریان تربیت امروزه مشاهد می کنیم تربیتی یک جانبه و با تأکید بر بعد شناختی است و کمتر به ابعاد اجتماعی و عاطفی توجه و عنایت می شود . یک نظام ارزشیابی همه جانبه گرا باید به تمامی ابعاد توجه کند . توجه افراطی به یک بعد و حتی محدود دیدن آن بعد ، نوعی کاهش گرایی است . در عصر کنونی ، تعلیم و تربیت آن نیست که اطلاعاتی را به ذهن دانش آموزان منتقل کند و سپس با ارزشیابی از میزان انباشتگی آن آگاهی یابد و موفقیت فرد را در ارتقا پایه تحصیلی رقم بزند ، بلکه دانش آموزان باید بتوانند در محیط خارج از مدرسه و در محیط واقعی زندگی و با حل مسائل واقعی دست و پنجه نرم کند و آنها را به نحو مطلوب حل کنند . بنابراین از مفاهیم و موضوعات ، درک عمیق داشته باشند همچنین مهارت ها و نگرش هایی کسب کنند که در زندگی واقعی به کار گرفته شود . یادگیری های سطحی ، کاربردی در موقعیت های واقعی و متنوع زندگی ندارد . ارزش یابی توصیفی با پذیرش تغییر در رویکرد یادگیری توجه به رویکرد فرآیند محور ، ابزارهای کیفی و محور قرار دادن باز خورد های توصیفی در جهت عملی نمودن این توصیه ها قدم برداشته است . ارزش یابی ، الگوی جدیدی است که تلاش می کند زمینه ای را فراهم سازد تا دانش آموز در کلاس درس با شادابی و نشاط بهتر و بیشتر و عمیق تر مطالب درسی را یاد بگیرد ، بنابراین به جای توجه افراطی به آزمون های پایانی و نمره و روند یاد دهی و یادگیری را در طول سال تحصیلی مورد توجه قرار می دهد و در راستای این توجه ، رشد عاطفی و اجتماعی و حتی جسمانی دانش آموزان را نیز در نظر می گیرد . شاید این سوال پیش آید که ارزشیابی چگونه می تواند به یادگیری بهتر منجر شود . این تأثیرزمانی به درستی درک می شود که بدانیم فعالیت اساسی معلم در جریان یادگیری ، تحلیل ضعف ها و قوت های دانش آموزان و انعکاس آنان است . یعنی معلم با بررسی نحوه ی یادگیری دانش آموز به مشکلات و قوت های آن پی می برد . سپس این یافته را دوستانه و صادقانه به دانش آموز منعکس می نماید ؛ یعنی بازخورد دادن همراه با ارائه ی توصیه هایی برای بهبود یادگیری . به سخن دیگر می گوید که چه کارهایی باید بکند تا بهتر و بیشتر یاد بگیرد تا اشتباهاتش جبران شود . حذف نمره شرایط مساعدتری را برای یادگیری دانش آموزان و یاددهی معلمان فراهم می سازد . در ارزشیابی توصیفی معلم برای جمع آوری اطلاعات و آگاهی از روند رشد و پیشرفت یادگیری دانش آموزان از ابزارهایی از قبیل : آزمون های عملکردی ، آزمون های مداد کاغذی ، پوشه کار ، تکالیف درسی ، استفاده می کند. آثار ارزش یابی توصیفی - بهبود یادگیری بااین الگوی ارزش یابی ، فرآیند یاددهی بهبود می یابد . یعنی ماهیت درمانی دارد زیرا توجه به فرآیند از یک نظر به معنی حذف موانع یادگیری است . به تبع حذف موانع ،نتیجه مورد انتظار آموزش بهتر و بیشتر را محقق می شود. در ضمن ، یادگیری عمیق و پایدار صورت می گیرد . از آنجا که دانش آموزان در این الگو نگران باز پس دهی درس نیستند ، تلاش آنها معطوف به فهم دقیق و درک عمیق تر از مفاهیم موضوعات درس است . ارزش یابی با کمک بهبود یادگیری دانش آموز ، شناخت موانع و ضعف ها و رفع نسبی آنها در یادگیری دگرگونی ایجاد می نماید . با این روش تعداد دانش آموزانی که نیاز به تکرار پایه دارند ، عملاً کاهش می یابد . - ایجاد نگرش مطلوب نسبت به مدرسه دانش آموزان ، نگرش مطلوبی نسبت به یادگیری پیدا می نمایند و از آن لذت می برند ، زیرا فضای خالی از استرس و اضطراب ، رابطه انسانی قوی بین معلم و شاگرد ایجاد می کند ، لذا دانش اموزان نسبت به یادگیری و به دنبال آن اجزا و عناصر دیگر محیط آموزشی مثبتی پیدا می نمایند . - افزایش بهداشت روانی کلاس درس از آنجا که در این الگو باز پرسی های پیوسته ملال آور و استرس زا وجود ندارد و ارزش یابی به صورت امتحان
مکرر دیده نمی شود ، بهداشت روانی محیط یاددهی – یادگیری بهبود می یابد . این سخن به آن معنا نیست که هیچ گونه مراقبت و ارزش یابی از عملکرد دانش آموزان صورت نمی گیرد ، بلکه ارزش یابی به شیوه مؤثرتر و روان تر انجام می شود . برای هر کس که تحصیلات و آموزش های رسمی را گذرانده است اضطراب امتحان تجربه ای روشن و آشکاراست . اضطراب امتحان پدیده ای کاملاً شایع در نظام آموزشی است . بی تردید با تغییر الگوی ارزش یابی و کاهش ارزش و اعتبار آزمون های پایانی ، این ترس کم می شود و کودکان نه برای موفقیت در امتحان و پاسخ گویی به پرسش معلم برای یادگیری تلاش می کنند و حتی دنبال ضعف های خود می روند چون می دانند که شناخت ضعف هایشان به بهبود یادگیریشان کمک می کند و حتی اگر معلم به اشتباهاتشان اشاره کند تنها برای رفع آنهاست نه محاکمه و بازجویی . به راحتی می توان تصور کرد که در این فضا سایه زشت اضطراب از محیط یاددهی یادگیری برچیده می شود . با ایجاد جو دوستی در کلاس درس حس رقابت جویی شدید و زیان آور از صحنه محو می شود ، با محور این رفتار ، عوامل استرس آور دیگری حذف می شود و به عبارت دیگر فضای بانشاطی برای دانش اموزان فراهم می شود . تردیدی نیست این فضا یادگیری را تسهیل می نماید . اثر دیگر این الگوی ارزش یابی در کلاس این است که رفتار های غیر ارزشی مانند تقلب به شدت کاهش می یابد . این رفتار در فضایی رشد پیدا می کند که خطاها و اشتباهات دانش اموزان در حین یادگیری بسیار بزرگ و به دلیل آنها سرزنش و توبیخ می شوند . ارزش یابی توصیفی ، تلاش می نماید تا فضایی در هر فعالیتی نیازمند تلاش و تکاپو است که این تلاش و تکاپو مستعد خطا و اشتباه است . در این فضا ، یادگیری محور قرار می گیرد و دانش آموزان از همدیگر می پرسند که : «چه یاد گرفته ای ؟» نه اینکه «چند گرفته ای ؟ » و والدین نیز به جای کنترل نمره های فرزندانشان از آنها می پرسند : «امروز چه چیزهایی در مدرسه یادگرفته ای ؟ » - افزایش اعتماد به نفس در این الگوی ارزش یابی اعتماد به نفس انگیزش تحصیلی و استقلال عمل دانش آموزافزایش می یابد . زیرا وقتی دانش آموز از معیار ها و ملاک های عملکرد صحیح در مورد انتظار آموزش خاص (مانند نگارش ، دادن گزارش ) آگاهی داشته باشد ، می تواند اثر خودش را بررسی و ارزش یابی نماید . این کار باعث می شود کودک احساس استقلال و اعتماد به نفس پیدا کند و انگیزه بیشتری برای یادگیری به دست آورد . - افزایش روحیه نقد پذیری در کودکان وقتی دانش آموزاز وضعیت پیشرفت خود یعنی دانش ها و مهارت هایی که کسب کرده است آگاهی پیدا می نماید ، بازخورد های پی در پی دوستانه و صادقانه و شفاف معلم باعث می شود او ضعف ها و قوت های خود را در حین یادگیری بشناسد . این کودک می داند که به دلیل خطاهایش توبیخ نمی شود زیرا معلم برای این خطاهایش را به وی تذکر داده که برای رفع و بهبود آن بکوشد ، در حقیقت در این روش، کودک انتقاد پذیر خواهد شد و تحمل نقد دیگران ،نسبت به خود را پیدا خواهد نمود و فعالانه با این نقدها برخورد می کند . - افزایش مشارکت در یادگیری علاقه دانش آموزان به یادگیری و نگرش مثبت آنان به مدرسه ، مشارکت دانش آموزان را در فرآیند یادگیری افزایش می دهد . از این رو کودکان فعالانه در امر یادگیری در گیر می شوند. - رشد مهارت خود اصلاحی و خود تنظیمی دانش آموزان توانایی اصلاح و بهبود فرآیند یادگیری خود را کسب می نمایند دانش آموزی که انگیزه برای آگاهی از وضعیت یادگیری خود را دارد با آگاهی از ضعف ها و قوت ها یش ، با کمک معلم یاد می گیرد که نحوه یادگیری خود را بهتر و مؤثر به پیش ببرد و یا به سخن دیگر فرآیند یادگیری خود را مدیریت نماید. |


