و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت میکند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمییابد.
موضوعات مرتبط: آموزشی
برچسبها: نکته مدیریتی
بنابراین به او اجازه عبور میدهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا میشود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار میشود و پس از آن مرد دیگر در مرز دیده نمیشود.
یک
روز آن مامور در شهر او را میبیند و پس از سلام و احوال پرسی ، به او
میگوید : من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی ، راستش
را بگو چه چیزی را از مرز رد میکردی؟
قاچاقچی میگوید : دوچرخه!
بعضی وقت ها موضوعات فرعی ما را به کلی از موضوعات اصلی غافل می کند.
موضوعات مرتبط: آموزشی
برچسبها: نکته مدیریتی
تاريخ : جمعه بیست و دوم دی ۱۳۹۱ | 20:31 | نویسنده : فرامرز شاهی |