خوشنویسی و نقاشی

طرح درس ومقالات آموشی ، علمی و آثارهنری......

اهميت انگيزش در يادگيري

فرامرز شاهی
خوشنویسی و نقاشی طرح درس ومقالات آموشی ، علمی و آثارهنری......

اهميت انگيزش در يادگيري

اهميت انگيزش در يادگيري

    روانشناسان، يادگيري را تغيير نسبتاً پايداري مي دانند كه بر اثر تجربه در توانايي هاي بالقوه فرد به وجود مي آيد. در توضيح اين تعريف، لازم است اصطلاحات تغيير نسبتاً پايدار، توانايي بالقوه و تجربه شرح داده شود. منظور از تغيير نسبتاً «پايدار» تغييري است كه كم و بيش دوام دارد نه تغيير موقتي و ناپايدار كه در اثر عواملي مانند خستگي، مصرف دارو و عادت به تاريكي به وجود مي آيد.
    هدف از «توانايي بالقوه» عبارت است از توانايي كه در فرد وجود دارد، اما هنوز ظاهر نشده است، مثلاً عده اي از ما اين توانايي را داريم كه خلبان ماهري شويم اما در حال حاضر نمي توانيم خلباني كنيم. در اين مورد گفته مي شود كه توانايي ما براي هدايت يك هواپيما بالقوه است و هنوز به فعل درنيامده است.
    هدف از كاربرد كلمه «تجربه» اين است كه تغييراتي را مي توان به عنوان يادگيري به حساب آورد كه محصول تمرين باشد نه تغييراتي كه در اثر رشد و بلوغ، مثل رشد قد و وزن به وجود مي آيد.
    شايد مهم ترين سؤال هر معلم اين باشد كه چگونه مي توان يادگيري، به ويژه يادگيري مطالب درسي را مؤثرتر و پربارتر كرد. بسياري از روانشناسان، يادگيري را در شرايط دقيق و كنترل شده مطالعه كرده اند تا ماهيت يادگيري را بهتر كشف كنند و چگونگي بهبود بخشيدن آن را دريابند. بدين ترتيب، بسياري از عوامل مؤثر در يادگيري شناخته شده است.
    در اين ميان، آموزش شامل مجموعه فعاليت هايي است كه معمولاً به يادگيري منجر مي شود. اين فعاليت ها مربوط به معلم و يادگيرنده است ولي در تجزيه و تحليل نهايي، يادگيري كه نتيجه آموزش است از سوي يادگيرنده انجام مي گيرد، درواقع معلم، روش يادگيري را آموزش مي دهد نه صرفاً موضوع درسي را. موفقيت در امر آموزش به عواملي چون مهارت معلم، وسايل آموزشي و ويژگي هاي يادگيرنده و تعامل آنها با يكديگر مربوط است.
    وجود تفاوت هاي فردي دانش آموزان در ابعاد ذهني، عاطفي، اجتماعي و حتي در آموخته هاي قبلي و ساير عوامل مؤثر در يادگيري، غيرقابل ترديد است. سن، هوش، تجربه اوليه، تمركز، داشتن تصوير ذهني، ارتباط دادن بين آموخته ها، فاصله گذاشتن بين يادگيري ها، استراحت پس از يادگيري و كل خواني از عوامل مؤثر در يادگيري بهتر و فراموشي كمتر است؛ ولي انگيزه، نخستين عنصر تشكيل دهنده رفتار و مهم ترين شرط يادگيري است.
    سؤال اساسي در اين زمينه اين است كه دانش آموزان در چه شرايطي براي يادگيري برانگيخته مي شوند؟
    روانشناسان عواملي كه موجود زنده و از جمله انسان را به فعاليت وامي دارد و او را به جهت خاصي سوق مي دهد، انگيزه (motive) مي نامند. پس مي توان گفت كه انگيزه جايگاه بسيار مهمي در زندگي موجود زنده دارد. زيرا نخستين عنصر تشكيل دهنده رفتار است. انگيزه است كه باعث مي شود دانش آموزي ساعت ها به مطالعه روانشناسي بپردازد و دانش آموز ديگري به ورزش يا هنر روي آورد و ديگري به فراگيري دروس رياضي بپردازد. انگيزه است كه يكي را به كسب ثروت و يكي را به تحصيل علم و دانش وامي دارد و ديگري را به سمت خدمت به مردم سوق مي دهد.
    انگيزه در حقيقت به چرايي رفتار اشاره دارد. به عبارتي ديگر، انگيزه حالت هاي دروني ارگانيزم است كه انسان و به طور كلي موجود زنده را به حركت وامي دارد، رفتار وي را جهت مي دهد و به سوي هدف خاصي هدايت مي كند. انگيزش (motivation)، يعني حالتي كه در اثر دخالت يك انگيزه به ارگانيزم دست مي دهد. كمبود موادغذايي بدن يا نياز به غذا «انگيزه» و حالت يا احساس گرسنگي «انگيزش» است. نياز به آب در بدن «انگيزه» و احساس تشنگي «انگيزش» است. در اين رابطه، تلاش موجود زنده براي به دست آوردن غذا يا آب «رفتار» ناميده مي شود.
    انگيزش، مهم ترين شرط يادگيري است. علاقه به يادگيري، محصول عواملي است كه به شخصيت و توانايي دانش آموز، ويژگي هاي تكاليف، مشوق ها و ساير عوامل محيطي مربوط است. دانش آموزان با انگيزه به راحتي شناخته مي شوند. آنها به يادگيري اشتياق دارند و علاقه مند، كنجكاو، سختكوش و جدي هستند. اين دانش آموزان به راحتي موانع و مشكلات را از پيش پاي خود برمي دارند، زمان بيشتري براي مطالعه و انجام تكاليف مدرسه صرف مي كنند، مطالب بيشتري مي آموزند و پس از پايان دوره دبيرستان به تحصيلات ادامه مي دهند.
    البته نمي توان انگيزش دانش آموز براي كسب موفقيت را مشاهده كرد، اما مي توان تكاليف، مشاركت روزانه در كلاس درس، انتخاب فعاليت ها و مطالعاتش را مشاهده كرد. روان شناسان، انگيزش را تعبير، عامل يا مفهومي فرض مي كنند كه مي تواند بعضي از رفتارها را تبيين كند. با وجود اين، انگيزه قابل مشاهده نيست و يك سازه فرضي تلقي مي شود. انگيزش دانش آموز ممكن است هم از لحاظ شدت و هم از لحاظ جهت، متفاوت باشد. ۲ دانش آموز ممكن است براي بازي هاي رايانه اي برانگيخته شوند، اما يكي از آنها نسبت به ديگري با شدت بيشتري برانگيخته است.
    همان طور كه معلمان براي ارتقاي انگيزش دروني دانش آموزان به منظور يادگيري موضوع هاي درسي آنها تلاش مي كنند، بايد به مشوق هاي يادگيري آنها نيز توجه كنند. به عبارت ديگر، هر موضوعي به طور ذاتي براي دانش آموزان جالب نيست و بايد براي انجام دادن كارهاي دشوار كه تسلط بر آنها ضروري است برانگيخته شوند. پس، انگيزش، مهم ترين شرط يادگيري است. علاقه به يادگيري محصول عواملي است كه به شخصيت و توانايي دانش آموز، ويژگي هاي تكاليف، مشوق ها و ساير عوامل محيطي مربوط است. استفاده از اين مشوق ها مي تواند به اين امر كمك كند:
    *داشتن انتظارات مشخص از دانش آموزان ـ دانش آموزان به دانستن دقيق آنچه از آنها انتظار مي رود نيازمندند. فراگيران بايد بدانند چگونه ارزيابي مي شوند و موفقيت آنها چه پيامدهايي دارد.
    * صراحت بازخورد ـ شرط بسيار مهم ديگر در ايجاد انگيزش اين است كه بازخورد بايد مستقيم به عملكرد دانش آموز مربوط باشد و تا حد امكان بعد از عملكرد دانش آموز روي دهد.
    * فوريت در بازخورد ـ بازخورد سريع به پاسخ نيز بسيار مهم است. اگر دانش آموز امتحاني در روز اول هفته داده باشد و تا آخر هفته، هيچ بازخوردي در آن مورد دريافت نكند، به احتمال زياد از ارزش اطلاعاتي و انگيزشي بازخورد كاسته خواهد شد.
    *فراواني ارزشيابي بازخورد و پاداش ـ بازخوردها و پاداش ها بايد به طور مداوم به منظور جلوگيري از كاهش ميزان تلاش دانش آموزان به آنان ارائه شود.
    * حمايت از تبادل انديشه در محيطي امن ـ محيط امن براي يادگيري محيطي است كه در آن، اشتباه جايزه شمرده و پاسخ هاي ناتمام نيز پذيرفته مي شود. در كلاسي كه مهارت هاي تفكر آموزش داده مي شود تمام دانش آموزان به اشكال مختلف در فعاليت هاي كلاسي شركت مي كنند و دانش آموزان احساس خجالت يا ترس نمي كنند.
    * پاداش دادن به تلاش و پيشرفت ـ همان طور كه از نظريه هاي اسناد برمي آيد، بازخوردهاي كلاس درس بايد بر تلاش متمركز باشد نه بر توانايي دانش آموزان. در اين شرايط بايد انتظار پيشرفت بيشتري داشت و به موفقيت دانش آموز اميدوار بود.
    فراهم آوردن قابليت پيش بيني براي دانش آموزان ـ كلاس درس بايد شرايطي فراهم كند كه دانش آموزان بتوانند رويدادها و نتايج فعاليت هاي خودشان را تا حدودي پيش بيني كنند. هر قدر شرايط، غيرقابل پيش بيني و رويه ها نامشخص باشد، از ميزان برانگيختگي دانش آموزان كاسته مي شود و دانش آموزان احساس ناامني و اضطراب بيشتري مي كنند.
    
    منابع:
    ـ پارسا، محمد. ،۱۳۷۴ روان شناسي يادگيري بر بنياد نظريه ها، انتشارات سخن.
    ـ روان شناسي سال سوم نظام جديد متوسطه، رشته ادبيات و علوم انساني، سال انتشار ۱۳۷۸.
    ـ كديور، پروين. ،۱۳۷۹ روان شناسي تربيتي، انتشارات سمت، تهران.
    



تاريخ : جمعه دوازدهم تیر ۱۳۸۸ | 21:11 | نویسنده : فرامرز شاهی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.